وایکینگها یک مجموعهٔ تلویزیونی کانادایی-ایرلندی به سبک درام تاریخی و اکشن است که توسط مایکل هرست نوشته شده و از شبکه هیستوری پخش میشود.
این سریال که طرفداران و البته منتقدان زیادی دارد دارای نقاط ضعفی در فیلم نامه است که توی ذوق میزند. داستان سریال تا حدودی از واقعیت تاریخی و تا حدودی هم از افسانه ها شکل میگیرد.
توجه !! خطر لو رفتن داستان!! (اگر سریال را کامل ندیده اید از خواندن ادامه مطلب بپرهیزید)
مقدمه :
ایرادات فیلم نامه و ضعف هایی که در نحوه پیشروی داستان وجود دارد بسیار آزار دهنده است و لذت تماشای یک سریال تاریخی زیبا با یک موضوع جدید را از بین میبرد.خوش بختانه شخصیت جذاب رگنار در طول سریال همه این ضعف ها را پوشش میدهد و بیننده را با خود همراه میکند و متاسفانه سازندگان سریال تصمیم میگیرند از فصل چهار به بعد بدون رگنار به سریال ادامه دهند که همین مسئله موجب کاهش محبوبیت سریال می شود.
ایرادات فیلم نامه سریال وایکینگ ها (Vikings)
مارگاریت شخصیت اضافی
اهمیت دادن به شخصیت مارگریت که هیچ نکته ای در زندگی اش وجود ندارد و فقط یک برده روسپی است و ازدواجش با اوبه (پسر رگنار) هم کاملا بی معنی و پوچ بود و ایوار برای کشتن او سه قاتل مرد که رویشان پوشیده بود فرستاد در حالی که یک پسربچه هم میتوانست او را به قتل برساند. از طرفی هوتسرک از مرگ مارگریت به شدت عصبانی می شود درحالی که اوبه شوهر مارگریت هیچ اهمیتی برای او قائل نبود و او را در طویله ای رها کرد.(عصبانیت هوتسرک برای بیننده قابل درک نیست)
اعتقاد مبهم رگنار به خدایان
نشان دادن رگنار به عنوان کسی که به طور کامل اعتقادش را به خدایان از دست داده است و بعد در آخرین سکانسی که توسط شاه ایله شکنجه می شود از خدایان و والهالا صحبت میکند.
رولو و تصمیمات عجیب و غریب
رولو در زمان جنگ با پاریس بی نهایت خشمگین بود و با تمام وجود شکست پاریس را میخواست و صدها سرباز پاریسی را با خشم از بین میبرد.اما خیلی زود نه تنها پیشنهاد جنگ برای پاریس و علیه وایکینگ ها را قبول کرد بلکه به راحتی دستور قتل عام همه نیروی های خودی در اردوگاه را داد و حتی اعتقاد خود به خدایان را هم کنار گذاشت و مسیحی شد و در نهایت با برادرش و عشق قدیمی اش لاگرتا و بیورون جنگید.این اتفاق کاملا غیر عقلانی و غیرقابل درک برای بیننده ها بود.به خصوص در مورد رولو که یکبار این مسیر را طی کرده بود و بر علیه نیروی های خودی و برادرش رگنار جنگیده و پشیمان شده بود و دوباره بعد از سالها عذاب وجدان با تمام وجود به گذشته خود برگشت و تصمیم گرفته بود اشتباهاتش را جبران کند.
حذف ناگهانی پورون از سریال
شخصیت پورون (همسر اول بیورون) بالافاصله بعد از پررنگ شدن بی دلیل از کتکات رفت و دیگر دیده نشد و دخترش را هم جا گذاشت و بعدها دخترش سیگی هم بی دلیل و به صورت مبهمی مرد.
سیگارد مار چشم
هر کسی بعد از به دنیا امدن سیگارد مار چشم فکر میکرد او شخصیت مهمی در سریال می شود.هم به خاطر توجه مادرش به او و هم وجود مار در چشمهایش و نام پر ابهتش.اما این شخصیت خیلی راحت توسط برادرش کشته می شود و تنها چند قسمت به صورت سطحی شاهد نقش افرینی اش هستیم.
رگنار محبوب یا منفور؟!
بعد از شکست رگنار از رولو ، رگنار برای مدت چندین سال ناپدید شد و بعد از بازگشت رگنار همه از او به خاطر رها کردن مردم و خانواده و دروغ هایی که در مورد مستعمره انگلیس گفته بود از او متنفر شدند.به حدی که پسران او دعوتش را برای حمله به انگلستان رد کردند و مردم هم حاضر به همراهی با او نشدند و در صحنه ای دیدیم که یکی از مردم عادی روی صورت رگنار تف می اندازد (که این خود قابل درک نیست ، چرا که رگنار شاه بود) اما تنها مدتی بعد که رگنار کشته می شود همه اسکاندیناوی برای انتقام مرگ او راهی انگلستان می شوند.اگر رگنار هنوز بین انها محبوب و مشهور بوده است پس چرا هیچکس برای حمله به انگلستان همراهی اش نکرد و حتی شاهد بی احترامی به او در شهر بودیم.
آیوار جنگجو دور از میدان نبرد
در قسمتی که برای اولین بار پسران رگنار را بعد از بزرگ شدن نشان میداد شاهد توانایی های آیوار در جنگیدن بودیم.استفاده از تبر و کمان.ولی در نهایت با اینکه همه در انتظار تماشای قدرت ایوار در میدان نبرد بودند تا پایان فصل شش هیچ گونه مبارزه و درگیری برای این شخصیت طرح نشد.
مرگ احمقانه لاگرتا
کشته شدن لاگرتا توسط هیتسرک که مزخرف ترین مرگ سریال بود و بدون هیچ معنی و هدفی اتفاق افتاد.لاگرتایی که در حال مرگ و به شدت زخمی بود توسط هیتسرک که به شدت مست و بیمار بود و دچار توهم شده بود اشتباهی کشته می شود و این برای بزرگ ترین مبارز زن دنیا خیلی مسخره بود. جالب اینجاست که چرا لاگرتای زخمی باید این همه راه از مزرعه به کتکات میامد!! آن هم پیاده و زیر بارون ، در حالی که میتوانست هر کسی را برای رساندن خبر بفرستد.
هارالد خائن
چطور هارالد بعد از رسیدن به پادشاهی کل نروژ خیلی زود دستور قتل بیورون را می دهد در حالی که بیورون برای نجات جان او خودش و نیروهایش را به خطر انداخت!؟
مراسمات وایکینگی حوصله سر بر
در طول سریال بارها شاهد مراسمات وایکینگی هستیم که گاها این مراسمات بخش زیادی از سریال را شامل می شود و حوصله بیننده را سرمیبرد. مراسماتی که به مرور خیلی تکراری و خسته کننده می شوند. هیچ بیننده ای در هیچ کجای دنیا نمیتواند قربانی کردن انسان در راه خدایان و یا نوشیدن خون قربانی و مسخره بازی های قرون وسطایی را درک کند اما ظاهرا سازندگان مجموعه در تلاش بودند این مراسمات احمقانه را با ظرافت و به همراه موسیقی هر از گاهی به خورد بیننده بدهند.
خیانت های بی حد و مرز
نشان دادن خیانت بیش از اندازه که تبدیل به یک اتفاق تکراری و همیشگی می شود.همه به هم خیانت میکنند.رگنار به لاگرتا و بعد به اسلاگ خیانت می کند.اسلاگ هم به رگنار خیانت می کند. بیورون ۴ بار ازدواج و هر بار به همسر قبلی خیانت کرد. رولو به برادرش رگنار چند بار خیانت کرد. فریدیس همسر آیوار به او خیانت میکند. کینگ هارالد به بیورون خیانت میکند.هیتسرک به آیوار خیانت میکند. جودیث دو بار به همسرش اثلولف خیانت کرد یکبار با اتلستن (که از او صاحب یک فرزند شد) و دومین بار با پدرشوهرش کینگ اکبرت که تا پایان عمر در این رابطه باقی ماند و اثلولف نیز از این خیانت با خبر بود.کینگ هوریک به رگنار خیانت کرد .کینگ بورک به رگنار خیانت میکند و کینگ اکبرت نیز به رگنار خیانت میکند. فلوکی هم به رگنار خیانت کرد.ملکه کوینترث هم که سراسر زندگیش خیانت بود. لاگرتا به فرمانده اینگستد خیانت کرد و او را کشت (البته حقش بود) بعد کالف به لاگرتا خیانت کرد ، در نهایت لاگرتا پس از ازدواج با کالف و زمانی که بچه او را در شکم خود داشت به او خیانت کرد و در روز عروسی او را به قتل رساند.
تعداد خیانت هایی که در سریال وایکینگ ها اتفاق می افتد انقدر زیاد است که به مرور روی اعصاب می رود و دیگر نمیتوانید به هیچ رابطه ای دلتان را خوش کنید.
رحم بی دلیل در یک سریال خشن
بیورون یکبار بادیگارد های آیوار را آزاد میکند و آنها بعد ها یکی از پسران او را به قتل میرسانند و مادرش لاگرتا را به شدت زخمی میکنند. اما کمی بعد از آن او قاتل مادرش هیتسرک را نیز به همان شکل آزاد میکند و هیتسرک هم به دشمن او آیوار میپیوندد و علیه او وارد جنگ می شود. چطور بیورون با اینکه شاه بود یک اشتباه احمقانه را دوبار تکرار کرد؟!
چرا در مورد ،نقد و بررسی نیم فصل اول فصل ۶وایکینگها هیچ توضیحی در هیچ سایتی داده نشده قبلا بیشتر سایتای مربوط به فیلم تمام فصلهای وایکینگها رو بررسی میکردن، جریان چیه؟؟؟؟؟
سلام این مطلب بیشتر درباره موارد نادرست و ضدحال سریال بود که کاملا هم شخصی و دیدگاه خودم هست. از نظر تخصصی نقد های زیادی نوشته نشده و به نظرم به دلیل بیشتر عامیانه بودن و تجاری بودن سریال هست که چندان جنبه مفهومی و یا هنری نداره.
داداش دیدگاهت یه جاش اشتباه بود . اونجایی که میگی مراسمات حوصله سر بر و خوردن خون انسان
اولا که این یه چیز کاملا قشنگی بود و کاااملا طرفدار داره . به دلیل : سازنده اومده این خداهای چرت و پرت رو که وایکینگ ها میپرستن جوری نشون داده که بیننده بفهمه برای خداهای دروغیشون همه کاری میکنن . ولی ما که شیعه و مسلمان هستیم اصلا خدارو یاد هم نمیکنیم . مراسم خوردن خون اینو میخواست به بیننده بفهمونه .
منظور من از تکرار این مراسمات در طول سریال و نشان دادن جزئیات بود.البته من برخلاف شما فکر میکنم نشون دادن مراسمات فقط برای اشنایی بیشتر مردم با دنیای وایکینگ ها بود.
سلام دوست عزیز کلا یکی دو مورد از نقد هات درست بودن
من فقط قسمت ۱۱ فصل ۶ رو دیدم که بیرون کشته شد.. الان دیگه هیچ علاقه ای به دیدن بقیه قسمت ها ندارم ..الان دیگه با کی می خواد ادامه بده ….. واقعا باید زیر به مغز کارگردان احمقش
سریال اشتباهات فاحش عجیبی داشت،کشته نشدن شخصیتهای مهم که کاملا در میدان جنگ در معرض مرگ بودند و دور و بریاشون به فاصله چند سانت به سرعت کشته میشدند.اعتماد کردن اکبرت به رگنار در حالیکه مردمش رو قتل عام کرده و پیمان صلح رو زیر پا گذاشته!برخورد خیلی محبت آمیز لاگرتا در ابتدای ماجرا با آسلاگ و یهو بد شدنش و کشتنش.رفتن رگنار به محل استقرار اکبرت در حالیکه خودش و پسر معلولش تنها بودند!!!خب که چی؟دست آوردش چی بود؟جز اینکه کشته شد!
بعضیا قتل انجام میدادن ولی مجازات نمیشدن و حتی محاکمه هم نمیشدن ولی بعضیا دهنشون سرویی میشد!
سلام
دقیقا همینطوره و سریال داستان محکمی نداره. هیچ منطقی تو رفتار شخصیت ها نمیشه پیدا کرد.خیلی زود هم تغییر عقیده میدن.هرلحظه دوست به دشمن و دشمن به دوست تبدیل میشه.
دوست به دشمن و دشمن به دوست تبدیل میشه؟ 😑
اون رولو بود که این کارو میکرد . و رگنار با اکبرت که این کارو میکرد برای مردم خودش بود . هارالد و بیرون هم دشمنیشون فقط از روی رقابت بود . چرا نمیفهمید اینارو؟
بخش اول کامنتت رو حذف کردم.اگه کمی مودبانه صحبت کنید فقط شخصیت و فرهنگ خانوادگی خودتون رو نشون میدید.
چیزی که در مورد خیانت و عوض شدن جایگاه شخصیت ها گفتم کاملا واضح بود و هر کسی که سریال رو دیده باشه تایید میکنه اصلا هم جای بحثی نمیمونه.کدوم رابطه ای در طول سریال ادامه داشت و به دشمنی تبدیل نشد؟ حتی فلوکی و رگنار هم یک مدت طولانی به دشمن تبدیل شدن. این برای شما خوشایند بود حرفی ندارم ولی خودم بدم نمیومد به یه رابطه دلم خوش باشه. رابطه تو خانواده رگنار رو فقط در نظر بگیری متوجه حرفم میشی.
لاگرتا هیچوقت از آسلاگ خوشش نیومد
رگنار وقتی دید تنها کشته شدنش می تواند نروژ و وایکینگ ها را علیه انگلستان یکپارچه کند ، خودش با آیوار به آنجا رفت و از دوستیش با اکبرت استفاده کرد و از عذاب وجدانی که اکبرت به خاطر خیانت به رگنار داشت . گفت تو منو بکش دید نمیکشه گفت بده ایلا منو بکشه تا مردمم حمله کنن و بکشنش و قصد اصلیش نابودی اکبرت بود
سلام خسته نباشین قبلا هم کامنت گذاشتم و پرسیدم در مورد نقد سریال. فک میکنم بعداز کرونا دیگه کمتر به نقد سریال ها از جمله وایکینگها و واکینگ دد ‘ پرداخته میشه ،شایدم ربطی نداشته باشه اصلا حرفی که زدم ولی وقتی نگاه میکنم میبینم قبل از کرونا بیشتر سایت ها خیلی به روز و آبدیت قسمت های جدید سریال های مختلف رو تحلیل و بررسی میکردن . الان که نگاه میکنی همون سایتا همون مطالب قدیمی رو دارن و عملا دیگه به روز نشدن .البته دلیلشو نمیدونم کاش میدونستم چون من این دوتا سریال رو که گفتم، دنبال میکنم .
سلام
کامنت قبلی شما رو هم جواب دادم.
نمیدونم چرا کمتر نقد مینویسن ولی در مورد سریال وایکینگ چندان نقدی نوشته نشده. وایکینگها سریال تجاری هست و فقط از یک موضوع تاریخی برای سرگرم کردن بیننده استفاده میکنه. برای همین هم منتقد ها به سریال توجه ای نکردن.
خیلی رک بگم که ادمین عزیز شما نه منتقد هستی و نه بلدی که نقد کنی
چون این خودش یه رشته هست و تحصیلات خودش رو میطلبه
ولی شما صرفا چندتا نظر شخصی رو در قالب نقد که البته کاملن هم پوچ و بی ارزش هستند رو مطرح کردی
اگر شما سریال رو درست میدیدی شاید دچار این اشتباهات فاحش نمیشدی
جواب چند نقدت:
۱-اعتقاد مبهم رگنار به خدایان: در این باره اکبرت از رگنار پرسید و رگنار جوابش داد که بخاطر مردم و پسرانم این کار رو میکنم و در قفس هم اون سخنرانی رو که با محوریت خدایان نیز بود انجام داد وگرنه رگنار در صحبت با اون پیشگو که یه لحظه بجای پیرمردکوره که درشکه چی بود گفت که خدایان ساخته ذهن ما ها هستن برای پیدا کردن جواب چیزایی که نمیدونیم
۲-آیوار جنگجو دور از میدان نبرد: در این باره توصیه میکنم سریال یه بار دیگه ببینی / نکته دیگه هم اینه که چون آیوار فلج بود یا سوار بر ارابه میجنگید یا همچون در یورک فرماندهی از دور میکرد پس نقد الکی نکن
۳-هارالد خائن: من خودم بعد رگنار بیورن رو به عنوان کینگ قبول دارم ولی دراین باره برو سریال ببین از اول تا بفهمی
هارالد همیشه دنبال پادشاهی نروژ بود و بزرگترین رقیباش هم رگنار و بیورن بودند
اینم که بیورن رفت کمکش بخاطر این بود که هارالد تو زمستون ارتشش رو بخاطر بیورن که هیچ ارتشی نداشت از یورک حرکت داد و بهش کمک کرد کتگات پس بگیره پس خواهشا بدون اطلاع کامل از روند داستانی سریال نقد نکن
۴-مراسمات وایکینگی حوصله سر بر: واقعا متاسفم که به این میگی نقد
عزیزم این نظر شخصیت هست نه نقد
۵-رحم بی دلیل در یک سریال خشن: در این باره تو شب قبل از مجازات هیستریک اگه سریال رو واقعا دیده باشی میبینی که بیورن یاد حرف پدرش رگنار میوفته که بهش میگه با عقلت تصمیم بگیر نه با احساسات شخصیت و قلبت
و بیورن بخاطر همین هیستریک رو زنده میزاره ولی در عوض با اینکه توی زمستون بود و اوبه هم حتی گفت ممکنه بمیره باز هیستریک رو به جنگل تبعید کرد که از شانسش دم دمای مرگش
آیوار که همراه روس ها بود پیداش کرد
لطفا عاجزانه ازت درخواست دارم وقتی علم چیزی نداری
الکی نظر نده
لااقل برو چند تا قسمت سریال ببین بعد چهارکلام حرف بزن
باقی نقد هات هم مورد داره که دیگه حوصله تایپ ندارم
فقط برو سریال درست ببین
خودت جواب اونا میگیری
سلام و تشکر بابت وقتی که برای خوندن مطلب و نظر دادن گذاشتی.
عنوان رو اصلاح کردم و از نقد وبررسی به بررسی تغییر دادم.
نظرت رو جواب نمیدم و قضاوت روبه عهده دیگران میذارم.
فقط اینکه من کل سریال وایکینگ ها رو کامل و صحنه به صحنه دیدم و ازطرفداران سریال هم بودم. برای همین این موارد رو بیان کردم که برای دوست داران سریال از جمله خودم ضدحال بودن.
سریال سوپر بود سوپر
هیچ کجاش ضد حال نبود و تنها جای ضد حالش کشتن بیورن و رگنار و هارالد بود
عذر میخوام دوست عزیزم
سریال تو بدیهیات ساخت و داستان پردازى و شخصیت هاى پوچ و تو خالى مونده فارغ از هر تعلیق جذاب بعد شما از فلسفه و دیانت صحبت میکنى
ساختار با محتوا همخونى نداره
و محتوا به دلیل ساختار غلط نمیتونه خوب خودشو نشون بده
سلام بابک جان…
برادر من چرا چرت و پرت میبافی!!!
آقای عزیز ، این نقد ها از نویسنده سریال هستش…
اینی که ما دیدیم اصلا تاریخ نیست ، تاریخ وایکینگ ها ازشاه هارالد شروع میشه!!!
این یه نقد عالیه: اگر رگنار پس از بازگشت انقد منفور بوده دیگه چرا برای انتقامش رفتن و چرا اسمشو بر زبانها می آوردن!!!
فیلم رو بد ارائه دادند ، رگنار برای جنگ با انگلیس رفت و شهید انتقام شد که منفور بودن قبلش اشتباه بود…
بابک جان هرچی دلت میخواد نگو…
متاسفانه تو اصلا بلد نیستی فیلم رو منتقدانه نگاه کنی…
سلام
فقط با این نقد که کشتن لاگرتا الکی بود موافقم و واقعا شخصیت مهمی رو سریال از دست داد
ولی سریال به قدری قوی هست(فیلمنامه و بایگران این فیلم) و علی الخصوص جنگ هایی که انجام میشد و به نظرم مبارزه ها به قدری واقعی بود که بیننده رو میخکوب میکرد و تفاوتش با got اینه که اون تخیلی بود بیشتر ولی وایکینگ ها واقعیه
و درمورد مرگ راگنار هم بگم که راگنار زندس و اینو میتونید از اونجایی بفهمید که تو کلبه با اون دختر چینی یک مارو خورد و میگفت من تو این کلبه خیلی حالم خوبه که نشون از دوستی اون با مارها میداد و وقتی دید که هیچکس باهاش همقدم نمیشه تصمیم گرفت تنهایی پیش شاه اکبرت بره تا اون راگنار و تحویل بده تا بکشنش
و جالب تر اینکه میدونست که قراره توسط مارها کشته بشه چون اگه دقت کنید لحظه ای که همه میرن شاه اکبرت اخرین نفریه که اونجا هست و حتی وقتی ک بچه هاش میرن سراغ محل مرگ پدرشون هیچ اثری از استخون و مارها پیدا نمیکنن که این فرضیه پیش میاد که راگنار زندس و واسه انتقام این حرکت رو زده
من امید دارم که راگنار دوباره میاد
سلام
ممنونم بابت نظرتون.
در مورد زنده بودن رگنار که سریال تموم شد و خبری ازش نشد. اما خودم هم احتمال میدادم زنده باشه. خداییش اگه رگنار برمیگشت سریال خیلی دیدنی تر میشد. لاگرتا هم واقعا حیف شد. اخه مرگش خیلی مسخره بود.
کاملا نقد چرتی بود و به نظر میرسه که شما از این سریال هیچی متوجه نشدی در حالی که تو سبک خودش بهترین سریالی هست که تا حالا ساخته شده و از نظر من البته یکی از بهترین سریال های دنیا در کنار برکینگ بد.ممنون از بابک که کاملا توضیحات خوبی داد
اولا اینکه نوشتم بررسی ومطلبی که خوندید نقد نیست. دوما شما اگر نظری داری خیلی بهتر میتونی اونو مطرح کنی.این طرز کامنت گذاشتن فقط نشون دهنده تعصب هست. مطلبی که من نوشتم همونطور که بعضی ها مثل شما تاییدش نکردید افرادی هم خوندن و تایید کردن.
بنظرم فارغ از مطالبی که دوستان ارائه کردن میشه چند تا نکته دیگه هم گفت.
۱. سریال دو فصل اولش فاقد جذابیته و تازه از فصل ۳ بهتر میشه مخصوصا تو سورپرایز کردن مخاطب و نبردها. مثلا جنگ رگنار و شاه هوریک با یال بورگ واقعا مسخره ست. ارتش شاه کلا ۵۰ نفر هم نمیشه و این تعداد کم سرباز تو نبردها واقعا تو ذوق میزد.
۲- با اینکه تو جنگها منتظر تقابل قهرمانها با هم بودیم عملا جز یکی دو مورد تو کل سریال اصلا اتفاق نیفتاد در حالی که میتونست جذابیت مبارزات رو خیلی بیشتر کنه.
۳- چه قبول کنیم یا نه این روزا بخشی از جذابیت فیلمها به ارائه صحنه های عریان و رابطه جنسی بر میگرده (مثل گات) که تو این فیلم کاملا بصورت سانسور شده ارائه شد. نکات دیگه ای هم هست که از حوصله بحث خارجه
بله درمورد تقابل قهرمان ها کاملا موافقم.
سلامودرود
نه دیگه
اونقدرها هم که میگید سریال فوقعلاده ای نبود!
فقط چون از اول دنبالش کرده بودم ناچارا تا اخرش نگاه کردم ببینم نهایتش چی میشه.
یعنی اگ الان یه سریال وجود داشته باشه که بهم بگن عین وایکینگهاست ،حاضر نیستم ببینمش.
سریال خوب یعنی سریال بازی تاج و تخت که ادمو میخ میکرد.
سلام..
مرگ آیواراصلا جالب نبود ، اون باید مثل یک قهرمان میمرد نه مثل یک ترسو که گریه کند…
هیتسرک پسر رگنار که بعدها به یک دانمارکی کش تبدیل میشه و ریشه دانمارکی ها رو خشک میکنه…
این سریال از تخیل استفاده کرده و فلوکی رو برگردونده ، میتونستند رگنار رو هم برگردونند و مخاطبینشون هم به تعداد کافی این سریال برسه!!!
در کل انتظار بهتری از پایان این سریال داشتیم که مخاطبین ارضا نشدند!!!
دقیقا، علیرضا جان با شما کاملا موافقم.
سلامودرود
خیانت رولو به برادرش و وایکینگها
رولو همیشه از مسیحیان متنفر بود ولی خیلی راحت در عوض موقعیت به خانواده و وایکینگها خیانت کرد.
این چیز عجیبی نیست!در طول تاریخ در دورانهای مختلف خیلیها بخاطر موقعیت حتی برادر کشی کردن .
حتی در ادامه وایکینگها ،ایوار فقط از روی خشم برادرشو کشت
بعدهم بخاطر بدست اوردن قدرت با برادرانش جنگید
پس خیانت رولو کجاش عجیبه،وقتی فقط با خیانت میتونست یه موقعیت بزرگ بدست بیاره؟
قبلا هم رولو با بورگ متحد شده بود و به رگنار خیانت کرده بود و روبه روش مبارزه کرده بود.
اصلا داخل وایکینگها بارها شاهد خیانت بودیم.
در این فیلم شاید کارگردان خاسته زات حقیقی وایکینگهارو نشون بده،که با وجود اینکه مبارزان دلیری بودن اما خیانت هم بخشی از زاتشون بوده.
شاید همه اینها بدلیل این بوده وایکینگها خودمختار بودن و یک حکومت مرکزی و شاه واقعی نداشتن که قانون گزاری کنه و بر اساس قوانین شاه عمل کنن و درصورت خطا محاکمه.مطمعنا کارگردان اینارو درنظر گرفته
و در ادامه وایکینگها به دلیل شکست پاریس از رگنار نا امید شدن و حاضر نبودن باهاش به جنگ انگلیس برن ولی دلیل نمیشه بخان رگنار به دست یه دشمن و اونمدلی کشته بشه .
بهش اعتماد نداشتن اما راضی به مرگش هم نبودن.
مطمعنا سریال وایکینگها از لحاض حرفه ای نقصهای زیادی داشته،اما ما بیننده های معمولی وایکینگهارو با چه سریالی مقایصه کنیم که تفاوت و نقصها رو متوجه بشیم؟
موفق باشین
سلام
خیلی ممنون بابت نظر منطقی و بیطرف و دوستانتون.
کاملا باهاتون موافقم.
در مورد رولو اینکه چطور تونست انقدر سریع تغییر کنه برام عجیب بود.اونم با وجود اینکه کمی قبل تربه خاطر خیانت به رگنار به شدت پشیمون و افسرده شده بود و تازه بعد از سال ها تونسته بود دوباره توجه و علاقه رگنار و بقیه وایکینگ ها رو به خودش برگردونه.
سریال خوبی بود البته به شخصه تا فصل ۴ رو دیدم یعنی اونجا که رگنار میره خودشو تسلیم کینگ اکبرت میکنه و به بعدش رو دلم نیومد دیگه کشته شدن رگنار رو ببینم و اصلا باقیشو ندیدم چون حس میکنم بدون رگنار این سریال جاذبه ای برای دیدن و ادامه دادن نداره . به نظر من شاید بشه گفت بزرگترین مشکلی از نظر شخصی خودم با این سریال دارم مرگ رگنار بوده و خیلی ناراحت کننده بود .
آخه میدونید رگنار کشته شد و ما دلبستیم به بیرون که اون هم در فصل ۵ کشته شد 😐😐
بعضیاش درست بود ولی چندتاش رو مخ بود یکم
۱٫ رگنار تا آخرین لحظه عمرش اعتقادش به همه خدایانو از دست داده بود و به پوچی رسیده بود ولی طبق چیزی که به کینگ اکبرت گفت به خاطر اعتقادات پسراش و اینکه پسراش بهش افتخار کنن لحظه مرگش به ستایش خدایان وایکینگی پرداخت
۲٫رولو یه آدم مودی دوقطبی دیوونه بود و سریال اینو به خوبی نشون داد
۳٫ رگنار هیچوقت به اسلاگ خیانت نکرد و علت خیانتش به لاگرتاهم این بود که توسط اسلاگ جادو شده بود
کاملا با نقدت موافقم البته به غیر از یکی دو مورد
۱: رولو کلا به رگنار حسادت داشت همنطور که در اواسط فصل یگبار بهش خیانت کرده بود ، پس خیانت رولو رو میشه موجه دونست
۲: راجب لشکر کشی به انگلستان هم باید گفت راگنار یه شخصیت بسیار بزرگ در زمان خودش بوده ،در اصل وایکینگها تا اون زمان مسیر یابی بلد نبودن ،فقط در مناطق خودشون حمله میکردن،اما راگنار بود که این جسارت و کرد و اونا رو با غرب آشنا کرد،قائدتا همچین شخصیتی رو نمیشه چشم پوشی کرد
اما در کل بنده با بقیه نقد های شما کاملا موافقم
چون اتلاف وقت بود خداوکیلی دیدن سریال بنده تا فصل ۵نهایت تونستم ببینم و دیگه ازدیدن فصل ۶ خودداری کردم چون کارگردان به شعور مخاطب توهین میکنه
کل فصل ۵ ما شاهد فلوکی بودیم وبا سرزمین جدیدش که آخرش هم هیچی شد! آخه من نمیدونم چرا باید اینقدر کش میدادن یه ماجرای به این کوچیکی رو که به یه انتقام ختم میشه!
اصلا چرا رولو به آیوار کمک کرد ، بعد اومد کمک بیورن!
مشکل بعدی همونطور که خودتون گفتید مارگارت برده بود! یهویی دیوانه شد!بعد کشته شد !اصلا چرا اومد که اینقدر بیخودی بمیره!
بعد هیسترک و میبینیم که عاشق ماگارت بود بعد عاشق یکی دیگه میشه که اونم ایوار میکشه و من اصلا حسی نسبت به ناراحتی هیتسرک ندارم!
از همه بدتر هارالد این وسط عین بچه ها بازیچه شده بود ! یه بارآِیوار و شاه میکنه بعد میخواد دوباره بهش حمله کنه کتگات و پس بگیره و این بار بیورن شاه میشه!!! آخه چه کاریه !
از همه بد تر اسقف هگموند که انتظار میرفت خیلی کاراکتر مهمی باشه اما اونم به صورت خیلی چرت تو جنگ مرد ! که چی بشه نمیدونم !
از طرفی توروی همسر بیورن! که حضورش واقعا بیهوده اس تو سریاال ، وفقط شوهرش عوض میشه تو سریال!
به نظر من این سریال بعد از مرگ راگنار در فصل ۴ تمام شد!وارزش دنبال کردن نداره حالا باز نظر بقیه محترمه منم نظر خودم و گفتم، این سریال و تا فصل ۴ میشه دید بیشتر واقعا اتلاف وقت هست ، بعضیا این سریال و با گات مقایسه میکنن که احمقانس
سلام
تشکر بابت نظرتون…
سریال می تونست داستان قوی و منسجمی داشته باشه اما بیشتر شاهد روابط غیر قابل درک و بی معنی هستیم. من که تا اخر سریال یک رابطه محکم و معنی دار ندیدم. شخصیت ها کاملا دوست داشتنی و جذاب هستند اما غیر قابل درک و باور ناپذیر.
سلام به نظر من نقدتون کاملا شخصی بود و خیلی از نقاط ضعف رو که مطرح کردید از لحاظ عده ای کاملا جذاب و دوست داشتنی بود .
۱٫حذف رگنار ایده ی خوبی بود . و یکی از نقاط قوت سریال این بود تنها به دو یا سه شخصیت متکی نبود .
۲٫حرف های راگنار در قفس در لحظه ی مرگ بسیار طبیعی بود و کاملا قدرتش رو نشون می داد چون ساکسون ها بیشتر با دین و خدایان راگنار مشکل داشتند و به شکل افراطی به شریعت مسیحی پایبند بودند.
۳٫ در مورد سیگارد که در چشمش مار بود دلیلی نداشت که پررنگ تر بشه با توجه به اینکه در گذشته جنگ و بیماری زیاد بوده اون هم نوعی از مرگ رو تجربه کرد .
۴٫ زن اول بیورن هم وقتی به خاطر صدمه ای که در جنگ دیده بود رفت شاید در جنگل کشته شد و یا یک زندگی خیلی معمولی رو در پیش گرفته و دلیلی نداره که سرنوشت تمام کارکترها رو ببینیم .
۵٫ رولو هم در نهادش همیشه قدرت طلب بود و به راگنار حسادت می کرد و در پاریس شیفته زندگی پیشرفته تر اونها شد و از فرصت برای پیشرفت استفاده کرد
۶٫ در مورد مراسم ادیان مسیحی و یهودی اکثر مردم مطلع هستند . در مورد مراسم وایکینگها نیاز به توضیح و تفسیر بیشتری داشتیم که خیلی جالب بود.
۷٫در زمان گذشته سیاست و حکومت با امروزه بسیار تفاوت داشته است و این خیانت ها رو در همه جای دنیا و فرهنگ ها بر سر قدرت شاهد بوده ایم .
خیانت در زندگی خانوادگی نیز مثل امروز از گذشته بوده است و جای تعجب ندارد .
۸٫آیوار در دربار روس به نوعی گیر افتاده بود و به دلیل نداشتن محبوبیت و سپاه امکان جنگ نداشت .
……
باز هم ممنون از اینکه دیدگاهتون رو مطرح کردید .
ولی سریال وایکینگز و پیکی بلایندر از لحاظ من با اختلاف در صدر بهترین سریال های دنیا هستند.
سلام
نظر هر شخصی میتونه در مورد سریال متفاوت باشه… شما که فقط خواستی هر چی من گفتم رو رد کنی. سریال نیاز به دفاع نداره به نظرم و قرار نیست همه فیلم ها و سریال ها بی نقص باشن. به هر حال نظر شما هم قابل تامل هست.
یکی از بیخود ترین سریالایی ک دیدم و الکی وقت و هزینه صرف کردم.
اونهمه پیشگویی و نمیدونم دنیا اسم فلان رو ب یاد خواهد داشت، همه ش چرت، ب قول دوستمون از بس خیانت اتفاق افتاد ک نگو. هارالد ی بار با ایوار متحد شد بیورن رو سرنگون کرد، دوباره با بیرون متحد شد ایوار رو سرنگون کرد، و باز دوباره…
دوستایی ک این سریالو پسندیدن فک کنم کمبود صحنه اکشن داشتند و الا سریال مالی نبود..
احتمالا نویسنده میخاست با مرگ های ناگهانی کمی خودشو ب گات نزدیک کنه ک خراب کرد،.
سلام
سریال موجهی بود از نظر من
ولی مرگ لاگرتا و آیوارم خیلی بد بود اینا مثلاً حماسه آفرین و جنگجویان بزرگی بین مردمشون بودن خصوصا آیوار که نباید اونقدر خوار و دلیل می مرد و موقع مردن گریه میکرد و نباید به دست یه سرباز ساده کشته میشد از به دست آلفرد کشته می شد بهتر بود
بعدش زن شاه کیف که مثل فریدیس بود من آخرش نفهمیدم واقعا فریدیس بود یا نه
اگه فریدیس نبود چرا به آیوار علاقه پیدا کرد و به شاه خیانت کرد
اگه فریدیس بود پس چه طور آیوار خفش کرد ولی زنده بود
بعدش آخرم معلوم نشد که مگنوس پسر رگنار بود یا نه تازه اونم نباید اونقدر مسخره کشته می شد
بعد اینکه آخر معلوم نشد پسر رگنار بود یا رولو
پس چطور میگید موجه بود؟
روی داستان سریال زیاد کار نشد و فقط سعی کردن بازتاب افسانه های وایکینگ ها باشه. طبق داستان هایی که از قدیم تو اسکاندیناوی تعریف میکردن ساخته شد. برای همین واکنش شخصیت ها غیر قابل درک بود.
رگنار
ب نظرم من کشته شدن رگنار همش تقصیر بیورن بود اگه اون موقعه ک رگنار بیهوش و مریض بود رولو رو توی فرانسه .پاریس نذاشت تا خودشون بعدا بیان تا اخر رگنار زنده بود چرا چون اگه رولو رو نمیذاشت اونجا یکی دیگرو میزاشت بهش خیانت نمیکرد بخاطر یه دختر زشت و از پاریس دفاع کنه و برادشو شکست بده و رگنار هم اعتبارشو از دست بده و جنگجویان کتگات هم همراهش نیان تا انتقام هم وطناشون ک تو وسکس بودن رو بگیره و اینطوری اگه فیلمشو دیده باشی میفهمی چی میگم …
واقعا چرا همه ی نقش های اصلی فیلم یا کشته شدن و یا خیانتکار شدن؟؟
خاک تو سر کسی که فیلنامه رو نوشته
رگنار تو نباید می مردی
لعنت به سازنده فیلم ک رگنار رو اینقدر خوار کرد.
ابتدا از آقای ساداتی سپاسگزارم که وقت صرف کرده و نقد یا نظر شخصیش رو با ما به اشتراک گداشته کاری که امروزه کمتر کسی حوصله و وقتش رو داره و متاسفم برای ادبیات بعضی ها که نظر خودشون رو با بد و بی راه، همراه کردن. به نظر من فیلم نامه بسیار ضعف داشت و خیلی از مواردی که شما گفتی رو من هم قبول دارم. از همون ابتدا اتفاقاتی در فیلم می افتاد که در ادامه رها می شد، یعنی بود و نبود اونها به پیش برد فیلم هیچ کمکی نمی کرد. در یک رمان یا یک فیلم نامه خوب، کوچکترین حرکت، گفت و گو یا اتفاق، باید فرجام داشته باشه و در روند داستان دلایل حضورش نشون داده بشه. اما در این فیلم علامت سوال ها و صحنه های مسخره زیاد بود. وقتی از یک فیلم یا یک اثر خوشمون میاد چشم هامون رو نبندیم و فکر کنیم قوم و خویش فیلم نامه نویس یا کارگردانیم. نقاط قوت و ضعف ها رو با هم ببینیم. مثل موسیقی عالی، فیلم برداری بی نطیر، تیتراژا بسیار خوب، در کنار بازی خارق العاده کاترین وینیک،تراویس فیمل، الکس هو آندرسن و چند نفر دیگر که ساختار این فیلم رو شکل میدن.
فدات عزیز. این مطلب دیدگاه شخصی من به دور از هر گونه تعصب بود.یک سری افراد چون از فیلم خوششون میاد میخوان همه ضعف ها رو ندیده بگیرن و برای هر ایرادی یک دلیلی بیارن . حتی اگر خود کارگردانم اعتراف کنه بعضی از طرفدارای متعصب کوتاه نمیان.
موافقم با خیلی از نقدات در کل سریال خوبی بود ولی فیلمنامش کم باگ نداشت، چرا رگنار وقتی هیچکیو نداشت با ایوار به انگلیس رفت و در نهایت تسلیم و اعدام شد؟ شخصیت بیورن بیش از حد به خانواده و زنش بی اهمیت بود و براحتی خیانت میکرد،خیانتا انقدر زیاد و حوصله سر بر شده بود که دیگه بیننده از هیچ خیانتی سوپرایز نمیشد، بعد از مرگ راگنار سریال دچار یه دور باطل شد دوتا متحد میشدن حمله میکردن به دشمن بعد دشمن با یکیشون متحد میشد دوبار حمله میکردن به قبلی! مرگ لاگرتا و ایوار خیلی خیلی مسخره و ضعیف بود و میتونست مثل مرگ بیورن زیبا و حماسی تر باشه، اعتقاد مذهبی رگنارم اخر معلوم نشد چیه ، وقتی تو گودال مارهارو دیدن اثری از جنازه و استخواناش نیست امید به زنده بودن معجزه اساش مثل فلوکی بود ولی خبری ازش نشد. در کل سریال خوبیه ولی ضعفم کم نداره
بله دقیقا نظراتتون رو تایید میکنم. همه این موارد باعث شد سریال جذابیتش رو از دست بده.
سلام، نقدتون منطقیه ولی قرارنیست همه هم نظر باشیم، سریال باتمام جذابیتش ک از صدقه سر هنرمندی بازیگرا و شخصیتشون بود نقاط سیاه زیادی هم داشت، رگنار اسطوره ی فیلم نبایدحذف میشد اگرم حذف شدخیلی راحت میشدبرش گردوندو مخاطب وهیجان زده کردوسریال و ب اوج برد، شایدمشکل سریال دوکارگردانی بودنشه، درکل خیلی بهتروبیشترمیشد ب این فیلمنامه پرداخت ک متأسفانه حروم شد بنظرمن.
کیا مثل من دوست داشتن قسمت آخر رگنار رو تو اون بهشت ببینن؟
من بیشتر دوست داشتم رگنار زنده باشه و برگرده .
در بخش اعتقاد مبهم رگنار به خدایان اگر به گفتگو رگنار با شاه اکبرت خوب گوش بدهی خود رگنار برای مسخره چنین کاری کرد . چون اکبرت به او اطلاع داده بود که امکان حرف زدن قبل از مرگ دارد و رگنار هم به شاه گفت که از شادی ام برای ورود به والهالا خواهم گفت . در مورد خیانت ها هر چند خیانت لاگرتا و رگنار آشکار بود ولی لاگرتا هنگام مرگ فقط از رگنار یاد کرد . و نوه اش او را در حال خوابیدن کنار رگنار در زیر آب دریا دید . رگنار هم پشیمانی اش نسبت به ترک مزرعه به لاگرتا ابراز کرد . عشق لاگرتا و رگنار واقعا تاثیر زیادی بر مخاطب داشت . هر چقدر زمان گزشت ولی عشق لاگرتا به رگنار همچنان استوار باقی ماند و حتی ذره ای کم نشد
در مورد عشق لاگرتا و رگنار شکی نیست اما اینکه بهم خیانت کردن هم کامل مشخص هست. من فقط تعجبم از این هست چرا رابطه ای بدون خیانت تو کل سریال وجود نداشت.
در مورد رولو اتفاقا خیلی تصمیات باور پذیر و بجایی داشت چون از اول فیلم میخواست زیر سایه راگنار نباشه و برای خودش کسی بشه و تنها راهی هم که پیدا کردن موندن تو پاریس بود و تبانی با پاریسی ها که موفق هم بود.
درسته، اما رولو یکبار کاملا به اشتباه خودش پی برد و سالها از همین تصمیم اشتباه پشیمان بود و با کلی درد و رنج تونست دوباره اعتماد همه رو به دست بیاره. در ضمن من نمیتونم درک کنم که چطور در یک شب به کل افراد خودش خیانت کرد. افرادی که در کنارشون میجنگید که شامل برادر و برادرزادش هم میشد.از طرفی فقط به افرادش خیانت نکرد بلکه به کل وایکینگ ها و خدایان هم پشت کرد.
یسری از نقدایی که نوشتین یمقدار سخت گیرانس مثلا حرف زدن رگنار از خدایان زمان مرگش که تو مکالمه آخرش با اکبرت دلیلش رو گفته ولی در کل محتویات صحبتتون درسته و نه فقط تو وایکینگ بلکه تو اکثر سریال ها دیده شده اصلا مشخص نیست تا کجا میخوان پیش برن حتی گات هم فصل های آخر خیلی ضعیفی داشت . وایکینگ اگه بقیه فصول رو در حد فصل اول میساختن یا یمقدار کمتر (۴ فصل) میساختن میتونست جزو بهترینای تاریخ بشه ولی حیف …..
البته من گفتم که نقد نکردم و نظر شخصیم به عنوان یک بیننده هست.سریال خیلی خوب ساخته شده و همه این ضعف هایی که میگم تو فیلمنامه هست. به قول شما الان دیگه تو اکثر سریال ها این موارد دیده میشه.